˙·٠•●♥ دریـــــــــا ی عـشـــــق ♥●•٠·˙

گر دیوانگی نیست،

 پس چیست؟!...

 اینکه در این دنیای به این بزرگی

 دلت فقط هوای یک نفر را می کند...!!!

 

 

ڪاشـــــ فقط بوבـے

وقتـے بغض مـےڪرבم!

بغلم مـےڪرבـے و مـےگفتـے...

ببینمـــــ چشمـــــاتو

منـــــو نگاه کـטּ...

اگه گریـ ـہ کنـے قهـــــر مـےڪنم میرمـــــا!!

 

خدایا...

 بابت آن روز

که سرت داد کشیدم متاسفم...!!

...

من عصبانی بودم

برای انسانی که تو می گفتی ارزشش را ندارم

و من پافشاری می کردم...!

نوشته شده در برچسب:دل نوشته ها,ساعت توسط ℳÅℛ₯ℛØℤℰℊÅℛ| |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 14 صفحه بعد